دیانایی متفاوت
انگار وارد دوره جدیدی شده ایم نمی دانم دانسته های من درباره دخترکم و رفتار با کودک چهار ساله و نیمه ته کشیده است یا این دیانا است که خیلی فضایی شده و من زبان ور فتارش را درک نمی کنم. تقریبا برای همه چیزهای ریز و درشت گریه می کند و جیغ می کشد و به من می گوید "دیگه دوستت ندارم تو مامان بدی هستی" و به اتاقش می رود و در را محکم بهم می زند. و بعد با چشمان اشک آلود و هق هق گریه بیرون می آید و دوباره دوباره خواسته هایش را می گوید. شب ها قبل از خواب حکایتی داریم به بلندی شب یلدا. قصه مسواک زدن و توالت رفتن و ... که همیشه و در هر حالتی دیانا خوابش می آید و حوصله ندارد و ... حال می بینی تا همان دقیقه نود که خواب چشمانش را می ربای...