دیانادیانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
دنا، سوفیا و ماندانادنا، سوفیا و ماندانا، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

زنگ تجربه

این روزهای من ...

1391/3/18 16:12
نویسنده : زینب
1,921 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها دل مشغولیه جدیدی دارم، چقدر و چگونه و تا کجا باید پیش بروم. دوستی به من گفت که کتاب اول دبستان ایده خوبی نیست چون وقتی که بچه به مدرسه برود خیلی دلسرد می شود و حتی ممکن است سالهای بعد را هم خوب درس نخواند و بعد دوست با تجربه دیگری در زمینه آموزش گفت که زیاده روی نکنم و من مفهوم این زیاده روی را نمی فهمم. در کار آموزش با حسهایم پیش رفته ام و با حسها و خواستهای دیانا خودم را همسو کردم و سعی نکردم فراتر از خواست دیانا بروم.  ولی حالا با خود می اندیشم که تا هفت سالگی یا همان سن رفتن به دبستان من می خواهم چه برنامه ای داشته باشم، تا کجا پیش بروم و در چه زمینه هایی آموزش را دنبال کنم( البته معنی این حرف این نیست که بعد از دبستان تربیت و آموزش دخترم را کاملا به مدرسه واگذار کنم) . از وقتی که با روش مونته سوری تا حدودی آشنا شدم و حالا که مباحث کودک متعادل را دنبال می کنم بیش از پیش بازی را جدی می گیرم و تمامی آموزشهایم مثل گذشته و حتی بیشتر از قبل در قالب بازی آنجام می شود. اما نداشتن اطلاعات علمی و کامل در زمینه آموزش بچه ها باعث می شود که هر حرفی و کلامی بر روی روشم تاثیر بگذارد و اینها همه مرا بر آن داشت تا با توجه به دانسته ها و تجربیاتم و با کمک گرفتن از دوستان متخصص در زمینه آموزش یک برنامه کلی برای خودم و دخترم تهیه کنم  و یک روش و سبک داشته باشم. و بدانم که بیشتر می خواهم روی چه چیزهایی کار کنم  ولی تمامی این حرفها به معنی این نیست که تغییر نکنم چرا که در این دو سال به نظر خودم در اوج پویایی بوده ام. با دخترم رشد کردم و بالیدم و دوباره بزرگ شدم نه آنگونه که دیگران خواستند بلکه آنطور که خودم خواستم و این تجربه نابی است. خوشحالم از سعی و تلاشم برای داشتن گوشهای شنوا و چشمان بینا تا از کنار نشانه ها بی خیال عبور نکنم. اما حالا وقت آن رسیده که چراغی برای راهم روشن کنم . " راهی که در آن قرار گرفته ام و سر بازگشت ندارم"

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

الهه
18 خرداد 91 23:08
بايد باهم حرف بزنيم. حرف هاي مهمي برات دارم. شنبه بهت مي زنگم. فقط همين!


منتظرم
سمانه مامان سنا (آسمانه)
20 خرداد 91 0:33
تهنیت بانو! بخاطر روشن شدن چراغی جدید در مسیر پیش رویتان ...


مرسی عزیزم هنوز چراغی روشن نشده!!!!!!!!!!!!!
سمانه مامان سنا (آسمانه)
24 خرداد 91 13:32
چرا شده
مامان باربد
24 خرداد 91 17:37
سلام از وبلاگتون و مطالب آن لذت بردم اگر برای تبادل لینک مایل بودید برام پیغام بگذارید
باقری
27 خرداد 91 9:55
لطفا با من تماس بگیرید من به مطالب شما نیازمندم 09190279313

سلام ببخشید من شما را نمی شناسم اگر ممکن است خودتان را معرفی کنید و یا به آدرس زیر میل بزنید و سوالتان را مطرح کنید- متشکرم nature80baby@yahoo.com
ستاره زمینی
27 خرداد 91 15:48
سلام دیانا جون وخوشحال میشیم مهمان ما باشید.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زنگ تجربه می باشد