دیانادیانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره
دنا، سوفیا و ماندانادنا، سوفیا و ماندانا، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

زنگ تجربه

بازی بازی آرد بازی ...

1391/3/10 15:30
نویسنده : زینب
4,544 بازدید
اشتراک گذاری

انگار که هر دو خسته ایم نمی دانم شاید گرمی هوا است و بی تحرکی. این نتیجه ای است که خودم گرفته ام، بی تحرکی!!! تصمیم گرفته ام برایش فکری بکنم و این روند را تغییر دهم.

 دیروز بعد از خوردن صبحانه چند پیمانه آرد و یک سینی بزرگ و الک و ... گذاشتم وسط آشپزخانه و دیانا را صدا زدم. او هم سریع رفت و چند ظرف از اسباب بازیهایش آورد و شروع کرد به آشپزی. من هم دور و بر آشپزخانه می گشتم تا شاید بتوانم به این مجموعه چیزی اضافه کنم و هیجان کار را بالا ببرم. چند تا قالب بیسکوییت و بعد هم یک مشت عناب...!

  

خودم دست به کار شدم و بی توجه به کارهای دیانا شروع به بازی با آردها کردم . فکر خوبی به ذهنم رسید همه آردها را ریختم توی سینی و شروع به کشیدن نقاشی با انگشت و قالبها کردم. خیلی خوب بود  تازه به این نتیجه رسیدم که بیشتر از دیانا خودم را دریابم او راه خودش را پیدا خواهد کرد این وسط من فقط وسایل کار را فراهم می کنم و گاهی کمی کمک اگر او خواست.کم کم دیانا هم شروع کرد . او که اول از آردی شدن دستهایش ناراحت بود و دائم می خواست آنها را بشوید، کمی بعد تمام بدنش آردی بود و آردها را با خوشحالی به همه جا می ریخت و بازی می کرد.

 

این هم یک بازی دیگر ... در هر صورت برای تحرک بیشتر باید برنامه بهتری بریزم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان اطلس
11 خرداد 91 11:04
سلام.
من از وبلاگ شما خيلي خوشم مياد.سعي ميكنم از اين بازيها با دخترم انجام بدم.
معلومه خيلي مامان با حوصله اي هستيد.


خوشالم که مطالب مورد استفاده تون باشه
مامان فاطمه زهرا
11 خرداد 91 18:44
سلام ماشاالله چقدر برای دخترت وقت میذاری من هم با دخترم بازی میکنم ولی زیاد حوصله ندارم مثلا اگه من جای شما بودم فکر تمیز کردن بعد از آرد بازی من رو از این کار منصرف میکرد شما چه جوری به این صبوری رسیدی که اینقدر راحت با مسایل برخورد میکنی؟ممنون میشم جوابمو بدین

عزیزم من هم خیلی آسان گیر نیستم این کار را ارادی انجام میدهم یعنی تصمیم می گیریم که راحت تر رفتار کنم سعی کن حتما میتونی عزیزم
انیس کوشولو (✿◠‿◠)
12 خرداد 91 16:17
واااای منم عاشق این بازیام بهتره بگم خرابکاریااااااااااااااا
کیف میده گل بازی آب بازی رنگ بازی و اینم از آرد بازیش
هزار ماشاا...دختر گل و عسلی دارین
به کلبهانیس کوشولو (✿◠‿◠) ما هم دعوتید با افتخار
اگه تمایل داشتید تبادل لینک کنیم...
باااااااااااااااااااااااای


خوشحال میشم که با هم دوست باشیم
مامان پانیذ
14 خرداد 91 0:10
سلام خانمی..اولین پستو که خوندم کنجکاو شدم که بقیه پستهارو هم بخونم اما ون خیلی زیاده چندتایی رو خوندم..واقعا خ,ش به حال دیانا جان که مامنا خلاق و باحوصله ای داره..میشه بگی دخترگلت چندسالشه؟


سلام عزیزم دخترم دو سال و چهار ماهشه. وبلاگ دیانا پری کوچک خانه ما مال دخترمه تو لینک وبلاگها هست
سمانه مامان سنا (آسمانه)
16 خرداد 91 18:22
بسیااااااااااااااااار عالی


مرسی عزیزم
الهه
17 خرداد 91 0:14
سلام دوستم! آرد بازي فوق العاده است. نمي دونم قبلاً گفتم بهت يا نه اما يه مربي مهد بهم مي گفت ما براي اينكه يواش يواش بچه ها رو با نوشتن آشنا كنيم كمكشون مي كنيم تو يه ظرف آرد الفبا رو بنويسن.
زينب حق داري، البته كمتر سر نميزنم اما نرسيدم كامنت بذارم. راستش خيلي از وقتم به وبلاگ و وبگردي ميگذشت. تصميم گرفتم فقط وقتايي بيام نت كه آلا خوابه. مثل الان كه همه خوابن
در مورد جواب كامنتت هم راستش نديدم اصلاً!!! كدوم كامنت؟! چك مي كنم.
براي گروه بازي تو مشهد من اين وبلاگ رو ميشناسم مال يه مادر خوب مشهدي
Nanaz88@blogfa.com
با ديانا همسنن به نظرم.


مرسی عزیزم به این وب سر خواهم زد و یه دوست مشهدی پایه پیدا خواهم کرد. از لطفت ممنونم
مامان زینب
17 خرداد 91 17:25
خیلی خوشم اومد ازین بازیت
راستی م یه قسمت دارم تو وبلاگم که بازیهایی رو که مامانها با بچه هاشون اجام میدن رو میذارم اونجا با لینک مستقیم وبلاگ خودشون
حتما ازین بازیهات میذارم اونجا


اون قسمت وبت رو سرزدم جالب بود . حتما با بچه ها تون آرد بازی کنین
مامان صاينا
17 خرداد 91 17:43
سلام خانومي ديانا جون چطوره درسته فقط عكسش و ديدم ولي مهرش به دلم افتاده خدا حفظش كنه . بازم دستت درد نكنه يه بازي جديد يادمون دادي . به ما هم سر بزن
رایکا(پوسترساز)
18 خرداد 91 14:09
سلام مامان زینب من رايکا هستم اگه ميخواي يه پوستر خوب از خودت داشته باشي، اگه دنبال عکس هاي رويايي از خودت هستي، به وبلاگم يه سري بزن و نمونه کارامو ببين.البته هنوز همه ي کارامو ارائه ندادم. فرقي نميکنه با چي عکس بگيريد من کيفيتشو ازين رو به اون رو مي کنم.خوشحال ميشم اگه بياي.ممنون قيمت هر پوستر 1500 تومان www.photoaroosak.blogfa.com کار کودک هم انجام میدم قراره نمونه کار کودک بذارم.اگه دوس داشتی از دختر نازت دیانا جان عکس های رویایی داشته باشی خبرم کن.خوشحال میشم.به نظرم دیانا جان پتانسیلشو داره
افشین منش
21 خرداد 91 23:20
مقاله اخیرتان را در "این روزهای من" خواندم.به نظر میرسد خود را درگیر مجموعه ای از نظریات تربیتی بچه ها کرده اید.نظریاتی که هریک در سرزمین خود جای تامل و کار دارد.اما در سایر سرزمین ها معلوم نیست...
پیشنهاد میکنم برای مدتی از مطالعه کتب مختلف تربیتی که ما را با شوربای مقالات مرتبط مواجه میسازد خودداری کنید.برای مدتی اصلن مطالعه نکنید و فقط به آنچه که تاکنون خوانده و براساس آن عمل کرده اید نگاه کنید.
اصلن تاکنون از نگاه فرزندتان به این آماج توصیه های تربیتی نگاه کرده اید؟ و اصلا فرصتی پیش آمده تا او را با یک بچه روستایی یا درخانواده ای بدور از تحصیلات دانشگاهی که کودکی در سن دیانا دارند مقایسه کنید؟ برای اینکه به جمع بندی مادرانه تری برسید، آیا از دیدگاه پدر نیز به این همه پروژه های تربیتی تان نگاه کرده اید؟ به هرحال توصیه من برای مدتی روزه ی نخواندن است و فقط به دیانا نگاه کردن و ثبت رفتارهایش.
چون که با کودک سر و کارت فتاد
پس زبان کودکی باید نهاد
برایتان رفیقی و صبوری بیشتر آرزو میکنم.


بسیار سپاسگذارم
ملی مامان میکاییل
21 تیر 91 22:01
زینب جون سلام
مثل همیشه از خوندن مطالبت لذت بردم و کلی ایده گرفتم راستش من چون هیچ وقت بچه دوست نداشتم و تو مودش نبودم خیلی کار با بچه رو بلد نیستم آدم عجولی و کم طاقتی مثل من اولین چیزی که از شما یاد می گیره صبر و حوصله اس که اولین لازمه مادریه ، ازت درخواست یه راهنمایی دارم امشب اومدم برای میکاییل اسباب بازی بخرم که وای چقدر قشنگ وسوسه انگیز بود به چند دلیل نخریدم اول اینکه خیلی گرون بود دوم اینکه فکر کردم تو یه اتاق خوابگاه جای تکون خوردنه خودمون هم نیست چه برسه به اینکه اینها هم اضافه بشه و اینکه نمی دونم میکاییل باهاشون بازی می کنه یا نه ؟؟؟ این جمله شما هم تو گوشم بود که واسه دله خودمون اسباب بازی نخریم
من الان نمی دونم چه بازی هایی باهاش بکنم چجوری تمام روز یه بجه رو تو یه اتاق اونم بدون تی وی و امکانات سرگرم کنم راستش احساس افسردگی می کنم دلم می خواست بجم رو به بهترین شکل ممکن بزرگ کنم اما این دانشجویی آقای پدر بی چاره مون کرده
ببخشید خیلی جرف زدم
ممنون

دوست عزیزم شاید بهتر باشه یکی دو تکه اسباب بازی سرگرم کننده براش بگیری مثل مکعب های رنگی که می تونه به شکل های مختلف باهاشون بازی کنه یا حلقه هایی که داخل یک استوانه جاسازی می شوند و البته بازی رو اونطوری که یاد داری بهش یاد نده و تو نگاه کن ببین اون چه بازیهایی باهاشون بلده و برای یک پسر شیطون ناز مثل میکاییل تمام وسایل خانه شما (به جز ممنوعه ها مثل چاقو و...) می توانند اسباب بازی خوبی باشند از انواع سبد گرفته تا قاشق و بشقاب و لیوان و ... یادمه دیانا که این سنی بود تو یه سینی بزرگ میذاشتم و راهش می بردم و اون خیلی دوست داشت و اسباب بازیهاشو از تو سینی می انداخت بیرون و خوشحال بود. حتی مواد غذایی مثل نقاشی با یک پیاله ماست یا مربا و بازی با میوه ها و مواد غذایی خشک با این حساب که میکاییل اونها رو دهانش نکنه یا مواظبش باشی که حتما همینطوره. موفق باشی عزیزم
ملی مامان میکاییل
23 تیر 91 11:24
ممنونم از جوابه خوبی که به من دادی زاستش یه امید برام تو جوابت بود که من همه این کارهارو البته به جز نقاشی با ماست یا مربا رو برای میکاییل کردم اما فکر نمی کردم که کاره خاصی بوده باشه بازم ممنون روشهای جدید رو هم امتخان می کنم


موفق باشی عزیزم
پريسا
24 تیر 91 14:40
حوصلت عاليه ولي اميدوارم ادامه دار باشه چون منم تا 3 سالگي همين طور بودم ولي بعد نم كشيد بازم نسبت به ماماناي اطرافم خوبم ولي واقعا لذت اوره كه ادم با بچش بازي كنه وحوصله بذاره احتمالا شما هم در بچگي عاشق عروسك بوديد واين حوصله ريشه در كودكي داره.موفق باشي عزيزم


مرسی عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زنگ تجربه می باشد