دیانادیانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره
دنا، سوفیا و ماندانادنا، سوفیا و ماندانا، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

زنگ تجربه

در ساعت 8 صبح...

1393/4/7 7:38
نویسنده : زینب
4,336 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی که ساعت 7 از خواب بیدار می شوی و به قول خودت آنقدر انرژی داری که باید تو را به پارک ببریم و مامان کلی کار برای آن روز در خانه ردیف کرده است، چاره ای نیست جز اینکه ساعتی را به کوچه پناه ببریم....

و من یاد آن کوچه بن بست می افتم. چقدر در ته آن کوچه بازی کردیم. چقدر هم سن و سال هم بودیم و چقدر خط کشیدیدم و لی لی کردیم و چقدر دوچرخه سواری و خاله بازی و حتی دعوا کردیم...خوش به حال کوچه های قدیم چقدر بچه ها آنجا را دوست داشتند و چقدر کوچه های قدیم شلوغ بود...همین که پای بچه ای به کوچه می رسید اگر از قبل چند بچه آنجا بازی نمی کردند، یکی یکی سر و کله شان پیدا می شد و همه با هم آنجا را روی سرشان می گذاشتند ...

و اما ما به کوچه رفتیم، نگران ماشینهای در حال رفت و آمد هم بودم اما فکر می کنم که نمی شود دائم کودکم را به خاطر ترسها و نگرانی هایم محدود کنم. مشتی گچ خریده ایم ( و حالا این روزها با وجود تخته های سفید و ماژیک هایشان چقدر پیدا کردن همین مشت گچ سخت است...) برای اینکه دخترمان روی آسفالتها نقاشی کند. با این آفتاب داغ و رفت و آمد زیاد ماشینها خیلی زود پاک می شوند، نگران کثیف کردن آسفالت نباشید. خط کشیدم و با دخترم لی لی بازی کردم. هر از گاهی آدمی رد می شد و با تعجب به ما نگاه می کرد. تمرین خوبی است برای لی لی و حفظ تعادل و دخترکم بسیار پیشرفت کرده است.

بعد خودش خطهایی کشید و لی لی خودش را اختراع کرد و از من هم خواست که آن را هم امتحان کنم.

و بعد دوچرخه سواری کرد.... و من پمپ بنزین دارم و به ماشین دخترکمان ( همان دوچرخه!!!) را بنزین می زنم و من بقالی دارم و به دخترکم خوراکی می فروشم و من کارواش دارم و ماشین دخترکم را تمیز می کنم و من پلیس می شوم و تصادف خیالی را حل و فصل می کنم و من ...  

و بعد نقاشی کشید ...

کوچه عزیز هنوز هم دوستت دارم ...امن باش و تمیز و راحت و پر از بچه های شاد بازیگوش...

پسندها (12)

نظرات (9)

مامانی(برای دخترم زهرا)
7 تیر 93 11:09
سلام چقد قشنگ نوشتی طرف ما هنوز هم مثل اون قدیم شماست دم غروب که هوا رو به خنکی میره اندازه تعداد انگشتا شایدم بیشتر بچست که می ریزه تو کوچه و هراز گاهی هم صدای گریه ی ی بچه که با تمام وجودش گریه میکنه...ولی دغدغه ماشین رو داریم
زینب
پاسخ
سمت شما انگار هنوز به زنده گی نزدیکتر است...راستی سما شما کجاست؟؟؟؟
مامی مهسا
7 تیر 93 15:17
خیلیییییییی عالیه... کی میشه دخترم اینقدری بشه باهاش بازی کنم؟؟ گاهی وقتا فکر میکنم نمیدچنه بازی یعنی چی, شاید هم من درکش نمیکنم... امیدوارم دیانای عزیز همیشه شاد باشه. با اجازه لینکتون میکنم
زینب
پاسخ
بهتره از دید او به بازی نگاه کنی عزیزم
مامان سينا
8 تیر 93 9:48
سلام عزيزم چه كار خوبي؟ عاشق اين بازيهاي ساده و صميمي شمام. حالا قضيه من برعكسه.هيچ وقت اهل لي لي و بازي تو كوچه نبودم اما پسرم عاشق لي لي بازي
زینب
پاسخ
حالا امتحان کن سهیلا جان شاید خوشت آمد و گل پسرت هم که خیلی خوشحال خواهد شد
مریم(مامان کیان)
8 تیر 93 18:47
وای عجب تجربه خوبی خوش به حالتون
زینب
پاسخ
arnika
9 تیر 93 12:08
سلام لی لی خیلی بازی خوبیه توش یه عالمه مهارت نهفته است و برای بچه به نظر من خیلی خوبه. ما که خیلی باهاش حال کردیم حتما اینها هم همین طوراز دوران لی لی بازیشون یاد خواهند کرد. . بنده در خدمت شما هستم. اینجا یه سری گچ می فروشن مخصوص بازی توی کوچه و خیابان و برای نقاضی روی آسفالت. خبر بدید اگه خواستید حتما این بار که بیام ایران براتون می یارم.
زینب
پاسخ
چه با حال.... مرسی عزیزم
arnika
9 تیر 93 12:09
من خیلی از تجربیات شما رو که اینجا مطرح می کنید استفاده می کنم. ممنون
زینب
پاسخ
آرزو
10 تیر 93 12:04
و زینب جان چقدر کوچه های اون موقع امنیت داشت و ما همیشه تنهایی و بدون مامان بازی می کردیم ولی من الان اینقدر دلهره دارم که ارینا را حتی ثانیه ای تنها رها نمی کنم.خوب شد این لی لی بازی را یاداوری کردی دخترک من هنوز این بازی را تجربه نکرده
زینب
پاسخ
من هم مثل شما هستم ( دلهره دارم...) ولی فکر می کنم بخشی از عدم امنیت است و بخشی فقط دلهره ما است...آن قدیم هم نا امنی بود و اتفاقات ناگوار زیادی در کمین بچه ها بود ولی انگار آرامش و توکل بیشتر بود...باز هم مطمئن نیستم
شهرزاد
11 تیر 93 12:20
نوستالژی هایم زنده شد.زنده باشی
زینب
پاسخ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺯﻫﺮﺍ
14 تیر 93 16:05
ﺳﻼﻡ ﻭﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺷﻤﺎ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﮐﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻋﮑﺲ ﻣﯿﯿﻨﯿﻢ ﺫﻭﻕ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺷﻤﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﺎ دﯾﺎﻧﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ؟ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ ؟ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﮔﻪ ﻓﻀﻮﻟﯽ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﻭﻧﻢ، ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﮑﺲ ﻫﺎ ﺩﯾﺎﻧﺎ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻟﯿﻠﺶ ﭼﯿﻪ ؟
زینب
پاسخ
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زنگ تجربه می باشد