سال جدید ...
احساس می کنم دارم در جا می زنم. خیلی وقت است که حرفی برای گفتن ندارم و حتی کاری نیست که دلم بخواهد انجام بدهم ...
برای سال جدید هم برنامه خاصی ندارم. تنها تصمیم مهمی که گرفته ام این است که هر شب برای دخترم کتابهای حافظ و گلستان و بوستان و ... را بخوانم. با لذت گوش می دهد و خنده از لبانش محو نمی شود.
دخترم بیشتر روز را به بازی کردن و نقاشی کشیدن و کاغذ قیچی کردن مشغول است و من هم گاهی همراهش می شوم.
در این روزهای زیبای بهاری ترجیح می دهم دخترکم را بیشتر بیرون ببرم و تا جایی که می توانیم اکسیژن ذخیره کنیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی