لطفا برای خودتان اسباب بازی نخرید
هنوز دیانا را حامله بودم مثل همه مادرها دنبال خرید لباس و اسباب بازی و ... بودم. دو تا عروسک خریدم یکی از آنها نسبتا گران و پر زرق و برق که خودم خیلی ازش خوشم آمد و دیگری یک عروسک ساده و نرم و راحت. حالا یک سال و نیم است که دیانا دنیا آمده و بیشتر از یک سال است که با اسباب بازیهایش بازی می کند ولی به آن عروسک خوشگل و گرانی که برایش خریدم نگاه هم نمی کند ولی تا جایی که بخواهید با آن عروسک ساده و نرم بازی کرده است. این برای من یک هشدار بود که به نام دخترم برای خودم اسباب بازی نخرم. او اسباب بازی های ساده و راحت که معمولا ارزانترند را بیشتر دوست دارد.
از همان ماه های اول که دیانا به وسایلش علاقه نشان میداد و یا دوست داشت که آنها را به دهان ببرد من شروع به ساخت اسباب بازیهای ساده کردم. یک ماهی روی کاغذ کشیدم و همان را روی پارچه در آوردم و یک ماهی پارچه ای درست کردم و تویش را با پشم مصنوعی پر کردم و این شد یک عروسک پارچه ای که دیانا به دهانش می برد و کیف می کرد. بعد چند تا قلب پارچه ای ساختم وی یک عروسک خیلی خنده دار که الگویش را از مجله های مد در آورده بودم.
به جای جقجقه از یک بطری شفاف پلاستیکی استفاده کردم و توی آن یک مشت لوبیا قرمز ریختم که دیانا خیلی خوشش آمد و بعد از مدتی که حوصله اش از آن سر رفت جای لوبیاها را با مشتی ماسه و نمک عوض کردم که خیلی برایش جلب توجه می کرد تضاد رنگ ماسه و نمک و قاطی شدن این دو در هم برای خودم هم جالب بود.