دیانادیانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
دنا، سوفیا و ماندانادنا، سوفیا و ماندانا، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

زنگ تجربه

استفاده متفاوت از وسایل خانه

1391/11/12 15:42
نویسنده : زینب
2,310 بازدید
اشتراک گذاری

چشمم به میز و صندلی دیانا افتاد. در همان حالتی قرار داشت که هر میز و صندلی دیگری می توانند قرار داشته باشند. با خودم فکر می کردم یعنی با این میز و صندلی نمی شود کار دیگری کرد یا یک بازی جدید؟ همه چیز خیلی فی البداهه پیش می رفت. صندلی و میز را وارونه کردم و به دنبال یک وسیله برای بازی به اتاق دیانا رفتم چند تا توپ آوردم و دخترکم هم همراه من آمد. از یک فاصله مناسب برای دیانا توپها را به روی میز پرت می کردیم تا به قسمت وسط آن برخورد کند و یا توپها را به داخل حفره زیر صندلی قل میدادیم تا عبور کند.


اینطور شد که من وسایل اطرافم را در حالتی غیر از فرم متعارف آن قرار میدادم و از دخترم می پرسیدم خوب حالا این چی شد؟ و گاهی خودم جواب میدادم و دیانا به دنبال استفاده متفاوت از وسیله می رفت.


صنلی را چپه کردم و دخترم گفت این مثل خونه شد. و بعد او هم به اتاقش دوید و گفت " برم یه چیزی بیارم برای این خونه" و با یک فنجان اسباب بازی خانه اش را تزئین کرد!!!


از صندلی وارونه خودش به عنوان ماشین استفاده کرد و دور خانه را دور زد.


بعد یک سینی بزرگ آوردم و به دیانا گفتم این یک چرخ و فلکه اگه دوست داری سوارش شو. او هم سوار شد و مامان چرخاندش.


به سراغ چند تا قوطی و پیاله و لیوان و قاشق رفتم و از دیانا هم که پا به پای من دور خانه برای یافتن وسایل می آمد، خواستم که او هم برای خودش سازهایی پیدا کند. بعد هم کلی ساز زدیم و آواز خواندیم.



میزهای مبل و صندلی ها را به هم چسباندم و رویشان را با پتو و پارچه پوشاندم تا تونلی درست کنم و دخترکم از آن عبور کند. سرش را چند بار به این ور و آن ور محکم کوبید ولی یاد گرفت که چطور از یک مسیر باریک عبور کند.

از نظر دخترکم این تونل بیشتر شبیه اتوبوس بود و این خود ایده ای شد برای مامان تا برای دخترکش اتوبوسی بسازد.

و این هم اتوبوس ما با یک راننده بامزه و فرمان در قابلمه ای!!!!


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

ویدا
12 بهمن 91 23:26
ما با میزمون ماشین سواری می کنیم وقتی که برعکسش کردیم.
ما هم با صندلیهای میز نهار خوری خونه درست می کنیم



آفرین!!!!!! عالیه
مامان رادمان
17 بهمن 91 2:31
مامان دیانا جون محشری بخدا نمونه یک.مادر باهوش ونمونه واقعیتش مرتب بهتون سر میزنم واز،ایده هاتون ومطالب مفید وبلاگتون استفاده میبرم.واقعا ازتون سپاس گذارم.موفق باشید.


متشکرم عزیزم موفق و موید باشید همیشه
الهه
17 بهمن 91 21:04
عزیـــــــــــــــزم
مثل همیشه عاااااااااااالی


دوست جون سلام. مرسی عزیزم راستی مطالبت رو دنبال میکنم ولی نمی تونم نظری بذارم هر چی هست زیر سر فیلتر شکن
مامان فتانه
18 بهمن 91 1:35
سلام خانمی معلومه خیلی مامان با حوصله ای هستی...خانمی پیش ما هم بیاین
زهرا مامان روشا
18 بهمن 91 11:09
ماشاالله به این مادر و دختر نابغه خیلی بازی جالبی بود لذت بردم به وبلاگ دختر منم سر بزنید فکر کنم براتون جالب باشه
نسیبه
21 بهمن 91 9:14
سلام زینب جان.من هفته گذشته مشهد بودم همش شما تو ذهنم بودید ولی متاسفانه نتونستم شماروببینم همش تو خیابونا که راه می رفتم فکر می کردم شاید یکی از خانما شما باشی عزیزم .آخه من شما رو ندیده خیلی دوست دارم همش فکر می کردم یکی از بهترین دوستام اینجاست و من ندیدمش.راستی مطالبتون مثل همیشه پر از انرژی مثبت و عالیییییییییی.مرسی.


عزیزم کاش یک ندا میدادی من با سر میدویدم به دیدارت.خیلی حیف شد دفعه دیگه به دیاهر ما تشریف آوردین حتما روی وبلاگ یا ای میل به من خبرش رو بدین خیلی خوشحال میشم ببینمتون. مرسی از این همه لطفnature80baby@yahoo.com
مسیحا
22 بهمن 91 15:51
چه دختری , درست شبیه بهار ...
نسیبه
23 بهمن 91 8:48
مرسی زینب جان.چشم حتما
مامان نقطه
25 بهمن 91 15:43
زینب جان سلام من وبلاگ شما رو چند روزی هست که پیدا کردم و اکثر پست هاتون رو خوندم و استفاده بردم. اول اینکه تبریک میگم که اینقدر مامان مسئول و بافکری هستید و اینقدر برای کوچولوتون وقت میزارید. بعد هم دو تا سئوال دارم. خواهشا فکر نکنید این سئوالای من حالت انتقادی داره یا میخوام چیزی رو زیر سئوال ببرم. به عنوان آدمی که قبولتون دارم میخوام نظرتون رو بدونم و روی برنامه های من و پسرم قطعا تاثیر گذار خواهد بود. بازیهای خلاقی که شما با کوچولو می کنید عالییییی هستن. خواستم ببینم آیا کوچولوی شما هیچ خلاقیتی از خودش در زمینه بازیها نشون میده؟ من پسرم رو دو سه دوره کلاسهای خلاقیت بردم اما مساله ای که با کلاسها داشتم این بود که به نظرم خلاقیت یاد دادنی نیست. هر چند توجیه آموزشگاه این بود که این فعالیتها با هدف تشویق کودک به خلاقیت و استفاده از اشیا به شکل غیر متداوله. خواستم ببینم به نظر شما که اینقدر توی این مساله کوشا و جدی هستید آیا این فعالیتهای شما تاثیری روی افزایش میزان خلاقیت کوچولوتون داشته؟
مامان نقطه
25 بهمن 91 15:44
سئوال دومم در رابطه با فعالیتهایی هست که برای فعال کردن نیمکره راست انجام دادید. آیا به نظرتون کاربردی بودن و در مورد دختر شما جواب دادن؟ اگر جواب دادن میخوام بدونم کوچولوی شما چه تغییری کرده و کدوم کار به نظرتون تاثیر بهتری روی کوچولوی شما داشته. ببخشید خیلی طولانی شد
الهه
26 بهمن 91 8:18
قالب جدید مبارک دوستم


مرسی عزیزم
مامان نقطه
26 بهمن 91 23:56
زینب عزیز ممنونم که لطف کردید و با دقت جواب سئوالات من رو دادید. من راتین رو در فاصله یک تا دو سالگی به این کلاسها بردم و در حال حاضر فکر می کنم کلاس جوابگوی نیاز پسر من نیست و بیشتر سعی می کنم با بازی (به صورت گروهی با گروهی از دوستان همسن نی نی سایتی) یا بازیهای دو نفره مامان و نی نی همراه پسرم باشم. اگر فکر می کنید که فعالیتهای اون دوره سنی به دردتون میخوره حتما براتون می فرستمشون
مامان نقطه
27 بهمن 91 0:00
من فکر می کنم هر بچه ای نیاز متفاوتی داره. پسر من کلا موافق با آموزش نیست و در کلاس معمولا بازی میکرد و به فعالیت ها تن نمیداد. خودم هم اگر بخوام آموزشش بدم اصلا استقبال نمی کنه. اما خوشبختانه بچه خلاقیه و خودش بازی می سازه و می خواد که گاهی اوقات منم تو بازی همراهش بشم. اینکه اون سئوالات بالا رو پرسیده بودم به دلیل این بود که خواستم بدونم اگر ممکنه کلاسهای شیچیدا تغییری در رویه پسرم بده (و اون رو آموزش پذیر کنه) توی کلاسهای شیچیدا ثبت نام کنم. کلاسهای خلاقیت که زیاد به کارش نیومد. هر چند توی کلاسها یه سری شعر، حرکات و حیوونها رو یاد گرفت
مامان جوجه طلا
28 بهمن 91 16:42
مرسی برای بازیهای خوبی که انجام میدی
مامان ایلحان
5 اسفند 91 0:24
موشته هاتون عالی همچنین پیوندهای وبلاگتون سایتهای محشری بودن. من لینکتون میکنم شما هم لینکم کنین ممنون
مامان ثمین
8 اسفند 91 0:15
سلام عزیزم مطالب عالی ومفید هستن من عاشق اینجورمتن هاهستم بااجازتون لینکتون میکنم من یه دختر13ماهه دارم ازکی بایدباهاش کارکنم ،مثل خاله بازی ،نقاشی،لطفابه ماهم سربزنیدوراهنماییم کنید ممنونم
ام علی
8 اسفند 91 6:10
سلام زینب خانم
اولین باره که میام وبلاگتون
خیلی استفاده کردم و لذت بردم
موفق باشین و شاد.


متشکرم عزیزم
نیلی
9 اسفند 91 7:07
خدای من
تو یه مادر بی نظیری.من هم باردارم و آدرس وبلاگت رو تو وبلاگم ذخیره کردم.از این به بعد مرتب سر میزنم و ازت یاد می گیرم.
واقعا ممنونم تجربیاتت رو سخاوتمندانه در اختیار دیگران میذاری.
موفق باشی


مرسی عزیزم بارداری ات را با تمام وجود تجربه کن و حالش رو ببر
مامانی(برای دخترم زهرا)
29 اردیبهشت 93 10:03
دختر من معمولا4پایه رو بر عکس میکنه و به عنوان کالسکه استفاده میکنه و فقط خرسی محبوبش رو سوار میکنه و دورش میده و من حیرانم که حس مادرانه از همین الان در کوچولوی ما داره شکل می گیره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زنگ تجربه می باشد