کودک ایده پرداز
اگر با دقت به حرفهای بچه ها گوش کنیم میتوانیم ایده های خوبی برای بازی با آنها بگیریم. یک کودک بهتر از هر کسی میداند که چه چیزهایی را دوست دارد. دیروز عصر دیانا گفت: مامان بیا عکس بگیریم. انگار جرقه ای در ذهن من زده شد. خیلی استقبال کردم وقتی دوربین را برداشتم دیدم دیانا با چند تا از عروسکهایش روی مبل نشست. خوب من تصمیم داشتم دوربین را به دخترم بدهم تا او عکس بگیرد. اول چند تا عکس از او و عروسکهایش گرفتم و بعد دوربین را به دستش دادم. و به او نشان دادم که چطوری عکس بگیرد و بعد به او می گفتم که از تلوزیون عکس بگیر یا از بارنی (عروسک دیانا) و او چقدر دوربین را به اجسام نزدیک می کرد و عکس می گرفت و البته همین سوژه ای شد برای ادامه بازی. بعد از عکاسی عکسهایی را گرفته بود نشانش دادم و چون هیچ کدام واضح نبود از او می پرسیدم که این چیه؟ از کجای عروس عکس گرفتی و ... . میشد برق شادی را در چشمان دیانای کوچکم دید وقتی که با رضایت عکسهایش را نگاه می کرد.
بعد می خواستم ظرف بشویم. این روزها هر وقت به آشپزخانه می روم دیانا دنبالم می آید و می گوید " میشه بغلم کنی؟" . ولی اینبار دخترم را در شستن ظرفها دخیل کردم. چهارپایه ای گذاشتم و او در کنار من شروع کرد به آب بازی و شستن ظرفها. اینقدر قشنگ این کار را انجام میداد که باورم نمیشد این دستهای توانمند، دستهای کوچک یک دختر دو سال و چهار ماهه است. سبد ظرف را پر کرد و البته یک دست لباس کامل هم عوض کرد و اطراف سینک را هم حسابی خیس کرد اما تمام اینها به حس اعتماد به نفسی که نسیبش شد می ارزید.