خاله بازی
همه ما دنیای بازی های کودکانه را به شکلی در خاطر داریم. بازیها محلی بود برای به نمایش گذاشتن تواناییهایمان در حوزه فعالیتهای آدم بزرگها و البته در غالب کوچک آن. دکتر می شدیم عروسکهایمان را مداوا می کردیم و معلم بودیم و آنطور که دلمان می خواست به عروسکها و همبازیهایمان درس میدادیم و مامان بودیم و غذا می پختیم و چقدر برای این نقشهای کلیدی تلاش می کردیم.
حالا وقتی میبینم که چقدر دیانا در نقش مامانی برای عروسکهایش قشنگ جا خوش می کند و آنقدر جدی بازی می کند به هیجان می آیم. از زبان خود به عنوان مامان و عروسکها به عنوان نی نی حرف می زند و جالب تر و شاید گاهی ناراحت کننده تر آنکه تمام تکه کلام های من و پدرش را استفاده می کند و این زنگ خطری است برای ما که نسنجیده حرف نزنیم و خودمان را در آینه شفاف کودکمان بنگریم و ببینیم که چقدر حرفها و رفتارهایمان را می پسندیم.
خوب از بحث مورد نظرم کمی دور شدم. علاقه دیانا به آشپزی و غذا پختن برایم جالب است. گاهی با خودم می اندیشم که دیانای عزیزم در آینده چکاره خواهد شد، یک سر آشپز ماهر، یک شیمی دان و یا ...؟ هر چه باشد فرقی نمی کند چون اول از همه او یک انسان است و می خواهد روی این کره خاکی زندگی کند پس مهمترین چیزهایی که باید بیاموزد این است که چگونه با محیط اطرافش تعامل کند، آن را بشناسد و ویژگیهای آن را درک کند.
من از این علاقه دیانا استفاده کردم و یک سری مواد خوراکی جامد در اختیارش قرار دادم تا هم با آنها بازی جذاب تری داشته باشد و هم این مواد را بشناسد. البته در باب شناسایی مواد از خیلی قبل تر کارهایی می کردم. مثل اینکه سبزیها را جلو بینی اش می گرفتم تا بو بکشد و بعد نام آنها را به او می گفتم و همچنین این کار را در مورد ادویه ها البته با احتیاط بیشتر انجام میدادم و حتی موقع آشپزی و استفاده از مواد، آنوقت که او با هیجان به سمت کابینت مواد غذایی می آمد برایش می گفتم : این لوبیا قرمز، این مرزه، این جو و ... . دیانا عاشق نگاه کردن به داخل قابلمه غذای در حال پخت است و در این هنگام وقتی که در آغوش من به محتویات آن می نگرد از او می خواهم که بگوید چه چیزهایی درون قابلمه می بیند و خودم هم کمکش می کنم.
خلاصه دیانا با این سینی مواد غذایی آشپزی ها می کند و غذاها می پزد. و البته او به این سینی اکتفا نمی کند و از مهره ها و گوی ها و باقی اسباب بازیهای ریز و درشتش هم برای پختن غذای عروسکها بهره می جوید. گاهی اسمهای خاص و اختراعی خودش را بر روی غذاها می گذارد و گاهی از اسمهای معمول استفاده می کند که همه آنها بسیار جالب هستند و ما هم سعی می کنم برای نام بردن غذاهایش از همان اسامی استفاده کنیم.
و یک سینی هم برای آب بازی دارد. یک پارچ و قیفی که با آنها آب را در ظرفهای دیگر بریزد و کمی رنگ خوراکی و گاهی کمی آرد یا نمک و شکر برای کشفیات کودکانه اش. که البته این بازی را هم خیلی دوست دارد .