لباسهای روزنامه ای
گاهی به دور خانه می چرخم و در کمدها و کابینتها به دنبال وسایل و ابزاری می گردم تا بتوانم با دیانا بازی کنم. در این جستجوها باز هم چشمم به روزنامه افتاد و جرقه لباسهای روزنامه ای در ذهنم زده شد. اول برایش کمی مو یا یال درست کردم و بعد هر دوتایی شیر شدیم و با هم نعره میزدیم و بعد برای دخترم دامن و کلاه و دستبند و گردنبند و کیف روزنامه ای درست کردم که خیلی خوشش آمد. البته بلوز و عینک هم درست کردم که چندان خوشش نیامد و پاره کرد.
وسیله زیادی لازم نداشت ، چند ورق روزنامه و چسب نواری .من از قیچی استقاده نکردم. بعد از درست کردن لباسها کلی با هم رقصیدیم و جای شما خالی خیلی خوش گذشت.
دیانا ساعاتی را با این لباسها سرگرم بود و بعد خسته شد و آنها را پاره کرد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی