گلوله های آلومینیومی
دیروز دخترکم بعد از دو روز تب، بی حال روی پتویش نشسته بود و می خواست که با او بازی کنم. من هم مثل همیشه دور و بر خانه راه می رفتم و دنبال چیزی می گشتم که کمی سرگرمش کنم. چشمم به فویلهای آلومینیوم استفاده شده ای افتاد که برای بازی و کاردستی کنار گذاشته بودم. آنها را به همراه چند تا چوب معاینه ( یا همان چوبهای بستنی!!) آوردم و با دیانا مشغول گلوله ساختن شدیم و بعد هم دیانا گلوله ها را روی چوبهای بستنی می گذاشت و به داخل جعبه می انداخت. راستش خودم هنوز نمی دانستم که میخواهم با این گلوله ها چکار کنم ولی دخترکم هم سرگرم بود. کار ساختن گلوله ها که تمام شد، دیانا به اتاقش رفت یک روبان قرمز آورد و با گلوله ها ( یا به قول دیانا گوی ها) و آن روبان قرمز و چوبهای بستنی حسابی مشغول بازی شد. تا دوربین را آوردم که عکس بگیرم، دیانا اجازه نداد و من هم دوربین را کنار گذاشتم. دوباره سری به آشپزخانه و دور و اطراف زدم تا چیز بهتری برای بازی پیدا کنم.این بار چشمم به یک نی استفاده شده افتاد. نی را قبلا شسته بودم برای بازی!!! گلوله ها را روی میز جلوی مبل ریختم و نی را به دخترم دادم تا با فوت کردن، آنها را از روی میز بیاندازد. خیلی برایش هیجان انگیز بود و انگار از بی حالی و کسلی بعد تب هم درآمده بود. و البته کمی با دوربین مادرش هم سازگارتر شده بود و اجازه داد عکسی بیاندازم.
بعد هم کارتهای اعداد را آوردیم و از گلوله ها برای شمارش استفاده کردیم که این هم به مذاق دخترکمان بسیار خوش آمد.
از دیروز فرشته کوچک خانه ما این شیشه گوی را همه جا با خود می برد. و تازه دیدم که به دلیل شباهت زیادش به گوی های فلزی بازی پلی مگنت، چند تایی آهن ربا ( یا به قول خودش آرن ربا) آورده و سعی در چسباندن گلوله های آلومینیومی به آهن ربا دارد و این هم تجربه جدیدی بود که برای خودش ساخت.