دیانادیانا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره
دنا، سوفیا و ماندانادنا، سوفیا و ماندانا، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

زنگ تجربه

خاله بازی

1391/2/30 8:29
نویسنده : زینب
4,704 بازدید
اشتراک گذاری

همه ما دنیای بازی های کودکانه را به شکلی در خاطر داریم. بازیها محلی بود برای به نمایش گذاشتن تواناییهایمان در حوزه فعالیتهای آدم بزرگها و البته در غالب کوچک آن. دکتر می شدیم عروسکهایمان را مداوا می کردیم و معلم بودیم و آنطور که دلمان می خواست به عروسکها و همبازیهایمان درس میدادیم و مامان بودیم و غذا می پختیم و چقدر برای این نقشهای کلیدی تلاش می کردیم.

حالا وقتی میبینم که چقدر دیانا در نقش مامانی برای عروسکهایش قشنگ جا خوش می کند و آنقدر جدی بازی می کند به هیجان می آیم. از زبان خود به عنوان مامان و عروسکها به عنوان نی نی حرف می زند و جالب تر و شاید گاهی ناراحت کننده تر آنکه تمام تکه کلام های من و پدرش را استفاده می کند و این زنگ خطری است برای ما که نسنجیده حرف نزنیم و خودمان را در آینه شفاف کودکمان بنگریم و ببینیم که چقدر حرفها و رفتارهایمان را می پسندیم.

خوب از بحث مورد نظرم کمی دور شدم. علاقه دیانا به آشپزی و غذا پختن برایم جالب است. گاهی با خودم می اندیشم که دیانای عزیزم در آینده چکاره خواهد شد، یک سر آشپز ماهر، یک شیمی دان و یا ...؟ هر چه باشد فرقی نمی کند چون اول از همه او یک انسان است و می خواهد روی این کره خاکی زندگی کند پس مهمترین چیزهایی که باید بیاموزد این است که چگونه با محیط اطرافش تعامل کند، آن را بشناسد و ویژگیهای آن را درک کند.

من از این علاقه دیانا استفاده کردم و یک سری مواد خوراکی جامد در اختیارش قرار دادم تا هم با آنها بازی جذاب تری داشته باشد و هم این مواد را بشناسد. البته در باب شناسایی مواد از خیلی قبل تر کارهایی می کردم. مثل اینکه سبزیها را جلو بینی اش می گرفتم تا بو بکشد و بعد نام آنها را به او می گفتم و همچنین این کار را در مورد ادویه ها البته با احتیاط بیشتر انجام میدادم و حتی موقع آشپزی و استفاده از مواد، آنوقت که او با هیجان به سمت کابینت مواد غذایی می آمد برایش می گفتم : این لوبیا قرمز، این مرزه، این جو و ... . دیانا عاشق نگاه کردن به داخل قابلمه غذای در حال پخت است و در این هنگام وقتی که در آغوش من به محتویات آن می نگرد از او می خواهم که بگوید چه چیزهایی درون قابلمه می بیند و خودم هم کمکش می کنم.

خلاصه دیانا با این سینی مواد غذایی آشپزی ها می کند و غذاها می پزد. و البته او به این سینی اکتفا نمی کند و از مهره ها و گوی ها و باقی اسباب بازیهای ریز و درشتش هم برای پختن غذای عروسکها بهره می جوید.  گاهی اسمهای خاص و اختراعی خودش را بر روی غذاها می گذارد و گاهی از اسمهای معمول استفاده می کند که همه آنها بسیار جالب هستند و ما هم سعی می کنم برای نام بردن غذاهایش از همان اسامی استفاده کنیم.

و یک سینی هم برای آب بازی دارد. یک پارچ و قیفی که با آنها آب را در ظرفهای دیگر بریزد و کمی رنگ خوراکی و گاهی کمی آرد یا نمک و شکر برای کشفیات کودکانه اش. که البته این بازی را هم خیلی دوست دارد .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

الهه
30 اردیبهشت 91 18:02
وااای چقدر عالی! این سینی خوردنی ها جدآ ایده خوبیه!
میشه از کودک خواست که مثلآ نخود ها رو یه جا بریزه لوبیاها رو یه جا!
یا بر اساس رنگشون مرتبشون بکنه.
خیلی خوبه. مرسی زینب جون از این ایده های خوبت


خواهش می کنم عزیزم. آره از اول همه چی از هم جدا بود و دیانا هم جدا کردن لوبیا ها رو نخودها و ... دوست داشت اما حالا همه رو قاطی می کنه و معجون درست می کنه
مامان گیسو جون
31 اردیبهشت 91 11:33
ممنونم دوست گلم امیدوارم منم یه روزی بتونم با گیسو این بازی ها رو انجام بدم


حتما عزیزم
mamane radin
2 خرداد 91 17:09
وبلاگ خوبی دارید .امیدوارم موفق باشید. با تبادل لینک موافق هستید.؟


حتما عزیزم
آسمانه
2 خرداد 91 20:05
جه لذت بي حدي بردم از اين همه ايده ي ناب و مادرانكي بي كم و كاست جاري در اين وبلاك


مرسی عزیزم همچنین منم هم خیلی از ایده هاتون استفاده ها خواهم کرد
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زنگ تجربه می باشد