دیانادیانا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره
دنا، سوفیا و ماندانادنا، سوفیا و ماندانا، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

زنگ تجربه

کوچک متفکر

1392/11/22 15:43
نویسنده : زینب
2,258 بازدید
اشتراک گذاری

دیانا: مامان این کره زمین که به دور خورشید می چرخه... چرا ما خورشید رو می بینیم ولی زمین رو نمی بینیم؟

مامان: تو چی فکر می کنی دیانا؟

دیانا: بذار یک کم فکر کنم.....آها فهمیدم چون خورشید بالای سرمونه ، ما می بینیمش ولی زمین پایین تر از ما است ما نمی بینیمش

مامان: چه جالب...پس تو اینطوری فکر می کنی...!!!!!!!!!

 


دیانا: مامان می دونی دو مدل تونل داریم...یکی مترو ازش عبور می کنه که چراغ نداره. یک مدل دیگه ماشین ازش رد میشه.اونهایی که مال ماشینها هستن، بعضی هاشون چراغ دارن و بعضی هاشون ندارن.... 

مامان: خوب چه جالب...حالا اینها رو از کجا فهمیدی...؟

دیانا: خوب تو مدرسه مون یک کتاب بهمون دادن که اینها رو توش نوشته بود

مامان:!!!!!!!!!!!!!!!!!

 


کتاب باغ وحش از سری کتابهای دائرة المعارف کوچک من خیلی مورد علاقه دیانا است. روزی دو سه بار آن را می خوانیم. در بخشی از آن خواندیم که : شیر از خانواده گربه سانان است....

سری بعد که دیانا داشت کتاب را برای من می خواند. اینظور شد که: " کرگدن از خانواده کرگدن سانان است" و " زرافه هم از خانواده زرافه سانان است"

چند روز بعد دیانا در حین خرد کردن پیازچه و هویج برای سوپش...

دیانا: مامان هویج هم از خانواده سبزی سانانه؟

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

الهه مامان یسنا
19 بهمن 92 8:53
ای جووووونم میگم اسب آبی هم حتما از خانواده اسب آبی سانان است دیگه هان؟
زینب
پاسخ
حتما همینطوره عزیزم
نرگس مامان کوروش
20 بهمن 92 1:27
عزیزم.. خیلی شیوه استدلالش جالبه. معلومه که خیلی باهوشه. ببوس دختر نازتو از طرف من خوشحال میشم تبادل لینک کنیم مامان با حوصله و خوش فکر.
زینب
پاسخ
متشکرم عزیزم . وبلاگتان باز نشد!!!!!!!!!!!!!!
اكرم مامان رها
20 بهمن 92 9:49
فكر كنم اگه همين جوري پيش بريد به زودي ميتونيم لغتنامه دهديانا رو چاپ كنيم اگه كمك خواستيد در خدمتم
زینب
پاسخ
حتما عزیزم ازتون کمک میگیریم مرسی
مامان نیایش
20 بهمن 92 11:26
قربون اون تفکرت جیگر اون سانان ها خیلی با مزه بود کوچک متفکر دوستت دارم
زینب
پاسخ
مامان نیروانا
21 بهمن 92 10:59
من کشته ی فرافکنی هاتم دیانا. حظ میکنم میبینم اینهمه ساختن بلدی.
زینب
پاسخ
خلوت یک مادر
22 بهمن 92 4:31
سلام من تازه با وبلاگتون آشنا شدم اگه اجازه می دید و البته با افتخار لینک تون می کنم دوست داشتید به وب ما هم سری بزنید
زینب
پاسخ
سپاس دوستم
مامان علي كيا
22 بهمن 92 21:18
ماشاا... چشم نخوري ايشاا...
زینب
پاسخ
d4t7hWAxuaDzIeL454doDO9hWamGogbwQ9PRf1Ae1Jg.
28 بهمن 92 22:39
عززززززززززززززیزم. چه دختر باهوشی. خدا حفظش کنه براتون
Arnika
8 اسفند 92 18:16
ای جااااانم پس ما هم از خانواده وبلاگ سانان این دختر بامزه و باهوش رو می بوسیم
زینب
پاسخ
مامانی(برای دخترم زهرا)
26 اردیبهشت 93 7:12
چجوری به دخترم یاد بدم کتاب واسه خوندنه نه پاره کردن؟؟؟اولین بار واسه اینکه بدونه کاغذ راحت پاره میشه بهش اجازه دادم پاره کنه الان ی ساله همه ی کتهبا به تجربه پاره شدن اضاف میشن حتی کتاب حیوانات(دخترم تقرببا2 سالشه)
زینب
پاسخ
هر کتابی که پاره میشه نوازشش کن ( کتاب را نوازش کن) و با کمک دخترت ورقهای پاره را چسب بزنید و کتاب را بوس کنید و به اصطلاح خوبش کنید...این کار را ادامه بده ... برایش زیاد کتاب بخوان...
مامانی(برای دخترم زهرا)
26 اردیبهشت 93 16:54
مرسی از جوابتون
زینب
پاسخ
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زنگ تجربه می باشد