دیانادیانا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره
دنا، سوفیا و ماندانادنا، سوفیا و ماندانا، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

زنگ تجربه

در آستانه چهارسالگی...

1392/10/7 15:15
نویسنده : زینب
2,045 بازدید
اشتراک گذاری

حدود بیست روزی می شود که دوباره خاله شده ایم. بارانی زیبا و دوست داشتنی به خانواده ما اضافه شده است.

دیانا که خیلی از حضور این نوزاد جدید خوشحال است و گاهی (البته بیشتر از گاهی!!!) یاد ایام نوزادی خودش می کند. دائم خواهر کوچک دیانا می شود و به جای حرف زدن گریه می کند و شیر میخواهد و گاهی یواشکی به ما می گوید که من پوشکم را کثیف کرده ام و باید آن را عوض کنید!! (چون که ما خودمان دیگر نمی فهمیم اینها را ...!!!) و گاهی بزرگتر می شود در خانه چهاردست و پا می کند و وانمود می کند که آشغالهای روی زمین را می خورد و ما باید مثل یک پدر و مادر مسوول او را این کار منع کنیم. و گاهی باید دو دستش را بگیریم و تاتی کردن یادش بدهیم و ... خلاصه این قصه سر دراز دارد. جز صبوری کردن و بازی کردن با او روش بهتری سراغ ندارم. گاهی کار خسته کننده ای می شود می دانم ولی او هم یک کودک است و هنوز زمان درازی از نوزاد بودنش نگذشته... خوب می دانم که این کارها در چشم دیگران لوس بازی است. خودم هم با همین دیدگاه بزرگ شده ام ولی به این نتیجه رسیده ام که باید بعضی از باورهایم را اصلاح کنم.

این روزها داریم بحث مشارکت در کارهای خانه را جدی تر پیگیری می کنیم. جدی به آن معنی که دیانا را بیشتر سهیم می کنیم. صبح که از خواب بیدار می شود برای جمع کردن پتو و متکا و تشکش (مدتی است که دیانا در تختش نمی خوابد و ترجیح می دهد روی زمین بخوابد...) از او کمک می گیرم. سر پتو را می گیرد و مثلا کمک می کند. کاری که در یک چشم بهم زدن انجامش می دهم حالا سعی می کنم با مشارکت او در زمان طولانی تری به اتمام برسد. و بعد از صبحانه با کمک هم ظرفهای صبحانه را می شوییم و یا اگر قرار باشد خانه را جارویی بزنیم و تمیز کنیم حتما بخشی از کار را به او می سپارم. تمام اینها یعنی اینکه انجام کارهای خانه در مدت زمان طولانی تر از همیشه. ولی باید اینچنین باشد تا او هم سهم خودش را پیدا کند و بداند که کار کردن مختص پدر و مادر نیست همه سهیم هستند.

این روزها دیانا علاقه زیادی به تماشای کارتون و بازی با کامپیوتر دارد. برای اینکار با همکاری پدرش یک برنامه نوشتند و به دیوار زدند که چه روزهایی کارتون ببیند و چه روزهایی با کامپیوتر کار کند. حالا صبح که خواب بیدار می شود برنامه اش را مرور می کند و بی صبرانه منتظر است که صبحانه و کارهای خانه تمام شود تا به کار مورد علاقه اش بپردازد.


این روزها گاهی درگیر کشمکش قدرت می شویم. یعنی من حرفی را به دیانا می زنم و کاری را می خواهم که انجام دهد و او سرباز می زند و یا برعکس آن را انجام می دهد و بعد زیر چشمی مرا هم می پاید که ببیند چه عکس العملی نشان می دهم. خوب گاهی از کوره در می روم و بحث کمی بالا می گیرد ... فکر می کنم دوباره باید چهارسالگی و حتی پنج سالگی را مرور کنم تا بتوانم اوضاع را بهتر دریابم.

همچنان خاله بازی می کنیم و این بازی را دیانا به همه چیز ترجیح می دهد. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

اكرم مامان رها
7 دی 92 9:14
تولد ني ني كوچولو مبارك ، به قول قديمي ها اين هم مي گذرد و چون مي گذرد غمي نيست ، به هر حال خوش به حال ديانا كه مامانش اين همه حوصله داره
زینب
پاسخ
سارا
7 دی 92 10:44
سلام من مدتیه خواننده خاموش وبلاگتون هستم. واقعا شما رو تحسین می کنم به خاطر این همه حوصله و وقتی که برای دخترتون می ذارید. من یک پسر 1 ساله و 4 ماهه دارم. از بدو تولد تاکنون براش شعر میخوندم . الان مدتیه کتاباش رو می ذارم جلوش تا هم تصویر ببینه و هم براش شعر یا قصه بخونم ولی متاسفانه تا کتاب رو می بینه هی از من می پرسه چیه چیه . من بهش می گم چیه ولی تا میام شعرو براش بخونم می زنه صفحه بعدی و دوباره چیه. یا فقط به جلد کتاب علاقه نشون می ده. می فهمم کتاب رو دوست داره ولی به من اجازه نمی ده شعرا رو براش بخونم . یا وقتی می خوام سی دی بی بی انیشتن رو براش بذارم میاد روی لپ تاپ می شینه و اجازه نمی ده یا تلویزیونو خاموش می کنه کلا شیطونی می کنه. لطفا من رو راهنمایی کنید.
زینب
پاسخ
سلام دوستم ... متشکرم که مطالب من را دنبال می کنید. به نظر من با خواست کودکت راه بیا... خوب این بد نیست که دوست نداره تلوزیون نگاه کنه ... کلا براش برنامه کارتون نذار ... بیشتر بازی کنید و کتاب رو هم همینطوری که اون دوست داره بخونین ... موفق باشین
مامان آترینا
11 دی 92 1:24
سلام زینب جان خیلی وقت بود به وبلاگت سر نزده بودم، البته یه چند وقتی مرتب میخوندم تا اینکه چند وقتی پست نذاشتی و منم دیگه نا امید شدم ولی خوشحالم که می بینم دوباره هستی هم تو و هم خاطرات و تجربیاتت شما مشهدی هستی؟ از باغ وحش مشهد نوشتی فکر کردم همشهری هم هستیم زینب جان دختر من چند روز دیگه یکساله می شه دنبال چند تا کتاب برای مطالعه در مورد کودک این سنی هستم، ممنون می شم اگه تجربیاتتو در اختیارم بزاری کتاب کلید های رفتار با کودک یکساله رو هم تهیه کردم به جز این اگر کتاب دیگری هست ممنون می شم برام بنویسی مرسی
زینب
پاسخ
سلام همشهری عزیز... بله مشهدی هستیم و خیلی خوشحالیم که دوستانی وبلاگی در شهر خودمان پیدا کنیم... در مورد کتاب هم باید بگم من هم همون کلیدهای ... رو برای سن یک سال می شناسم ولی از اون بهتر سی دی های کودک متعادله که اگه بخوای می تونی از تهران تهیه کنی ...وبلاگ کودک متعادل یک سر بزن اون شماره هایی داده که می تونی سفارش بدی ... موفق باشی
مامان آترینا
12 دی 92 1:04
مرسی زینب جان
مامان نیروانا
12 دی 92 21:02
سلام عزیزم. مامشهدیم. خوشحال میشیم این نازنین نزدیک به چهار سالگی رو ببینیم دوباره دلمون وا شه
مامان نیروانا
12 دی 92 21:03
راستی با عرض معذرت به علت از دست دادن گوشی قبلیم هیچ شماره ای ازت ندارم. لطفاً خبر از تو باشه زینبم. فدات
الهه مامان یسنا
16 دی 92 0:10
عزیزم باز فکر کنم فردا روز تعطیلی مهد باشه به علت بارش برف.. اومدم وبت تا یه ایده ای بگیرم برای اینروزای برفی... مثل همیشه عالی بود مرسی.. راستی زینب جون یه سوال کتابی در مورد 4 سالگی میشناسی که بهم معرفی کنی شدیدا نیازمند یاری سبز شما هستیم
زینب
پاسخ
مرسی دوستم ...همون کتاب کلیدهای تربیتی چهارساله های نشر صابرین رو می شناسم و خیلی هم خوب بود برای من
Wcyllw71bCClIjSnfJisRNqP7_YXQk9qEJWVPQEanD4.
21 دی 92 9:17
چقدر جامع و کامل بود توصیفتون از چهار سالگی همیشه شاد باشید در پناه خدا
زینب
پاسخ
ندا
10 خرداد 94 11:16
سلام خسته نباشید مادر دریانا . در 1جا نوشته بودید وقتی با دیانا بصورت مشارکتی مثلا میزهای خانه را پاک میکنید بعد خودتان دوباره مجبور به پاک کردن ان هستید .این کار شما باعث اعتراض دیانا نمیشود که مامان چرا مگه من بد پاک کرده بودم؟؟
زینب
پاسخ
از اول با هم قرار میذاریم یک بخشش را تو انجام بده و بقیه اش را من. خیلی وقتها کار ناتمامش را تمام نمی کنم اما وقتی که زیاد کثیف باشد گاهی خودش هم پیشنهاد می دهد که دوباره تمیزش کنم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زنگ تجربه می باشد