بازی در تاریکی
یکی از مواردی که دیانا واژه ترس را در مورد آن بکار می برد، تاریکی است. چند شب پیش زمانی را به بازی با تاریکی اختصاص دادیم که خیلی هم لذت بخش بود و موجب شادی دخترکمان را فراهم کرد.
ابتدا پتویی آوردم و کمی نورهای خانه را کم کردم. من و دیانا با یک چراغ قوه به زیر پتو رفتیم و کرم خاکی شده بودیم و تونل می کندیم. و البته به خوبی یکدیگر را می دیدم. بعد من چراغها را کامل خاموش کردم و دوباره به زیر پتو رفتیم. این پتو باعث می شد که ما در نزدیکی یگیدیگر باشیم هم را لمس کنیم و من فکر می کنم این احساس امنیت بیشتری به دخترم میداد. هر از گاهی چراغ قوه را روشن می کردیم و شکلک در می آوردیم و می خندیدیم. گاهی چراغ را به دیانا می دادم و او این کار را می کرد. به پیشنهاد دیانا لامپی را روشن کردیم و از زیر پتو در آمدیم و بازی را به اتاقهای تاریک بردیم. قایم موشک بازی در تاریکی اتاقها!!!
گاهی با چراغ قوه دنبال هم می گشتیم و گاهی هم بدون چراغ. ولی با چاشنی جیغ و داد و خنده هیجان را به بازیمان اضافه کرده بودیم و من می دیدم دخترکم بدون هیچ ترسی در اتاقهای تاریک خانه مان دنبال من می گردد و می خندد.
بازی در تاریکیمان هم مثل بازیهای دیگرمان چیز خاصی نداشت و چیز خاصی لازم نداشت ولی یک چیز هست و آن دادن احساس راحتی به کودکم که خودش را در قید و بند چیزی خاص قرار ندهد و از هر کمبودی پلی بسازد به سوی شادی و بازی!!!
حتی اگر کودکمان از تاریکی ترسی نداشته باشد با یک چنین بازیهایی او را برای تاریکی های ناگهانی ( مثل قطع برق و ...) نیز آماده می کنیم که گریه نکند و آرامش خودش را حفظ کند.
به ترسهای کودکمان بها دهیم آنها را نادیده نگیریم و در موردش با یکدیگر صحبت کنیم. راه حل هایمان را با هم بررسی کنیم و بنویسیم و یکی یکی آنها را بکار گیریم و حس و حال کودک را در مورد هر راه حل دریابیم.
دیانا از دو سالگی در اتاقش می خوابد. هر از گاهی به اتاق ما می آمد و من از او می پرسم که تا کی می خواهد بماند یا آیا دوست دارد من یا بابا کمکش کنیم تا به اتاقش برود و ... سوالهایی از این دست. گاهی می رفت و گاهی هم خوابش می برد و بعد می بردیمش. اما تازگی ها این اتفاق بیشتر می افتاد.
مدتی این مشکل را دادن یک چراغ قوه به دیانا در هنگام خواب رفع کردیم. دیانا تا هر وقت که دوست داشت چراغ را روشن می کرد و نور می انداخت روی در و دیوار و در حقیقت بازی می کرد تا بعد خوابش می برد. ولی وقتی با هم بیشتر صحبت کردیم دریافتم که اتاق دخترکم به علت پرده کلفتی که دارد بسیار تاریک می شود و دیانا این همه تاریکی را دوست ندارد. حالا پرده اتاق را تا نیمه می کشم و چراغ خوابی در اتاق دخترکم می گذارم و فعلا دیانا در اتاقش راحت می خوابد.
در ارتباط با مشکلاتی که کودکان دارند رسیدن به یک راه حل جواب قطعی نیست و ما همیشه باید راه حل های بیشتری را در چنته داشته باشیم و در مواقع لازم اجرایشان کنیم.